
درحدود دوهزار سال پیش ، پادشاهی به نام کلادیوس دوم در رم حکومت می کرد ، کلادیوس اعتقاد داشت که سربازانش نباید ازدواج کنند زیرابه عقیده ی او ازافراد متاهل سربازان خوبی ساخته نمی شد.
درآن زمان فردی به نام والنتینیوس ( ولنتاین ) در کلیسا کارمی کرد که به سربازان کلادیوس به طور پنهانی کمک می کرد که ازدواج کنند ، کلادیوس فهمید وگفت : ولنتاین به خاطر کاراشتباهش باید کشته شود.
ولنتاین را زندانی کردند ، او درآنجا عاشق و دلباخته ی دختر زندان بان شد.
روزی که او را می خواستند بکشند ، ولنتاین یک یادداشت عاشقانه برای این زن نوشت و درانتهای یادداشت نوشت : « از طرف ولنتاین تو » .
ولنتاین روز 14 فوریه مرد ، و از آن پس غربی ها این روز را به نام روز عشق جشن می گیرند ؛ بعضی از بچه ها به دوستان یا معلمانشان کارت یا شکلات هدیه می دهند ، مردها به دوست دختر یا همسرشان رزهای قرمز میدهدند ، تعداد زیادی از مردم به رستوران میروند و به همراه شمع و موزیک ملایم یک شام دونفره میخورند؛ همچنین مردم کارت پستالهای عاشقانه و زیبا را برای شخصی که دوستش دارند می فرستند ولی اغلب نامشان راروی کارت نمی نویسند ، آنها فقط می نویسند " ولنتاین من باش " یا " از طرف ولنتاین تو" که این کارشان یک نوع سورپرایز و سرگرمی جالب برای آن شخص ایجاد می کند.
نظرات شما عزیزان:
نیما 
ساعت9:36---24 بهمن 1390
سلام پرنیان جان.مرسی از مطالب زیبات. این مطلبتم خیلی جالب بود ،استفاده کردم.